بعضیا یا شایدم خیلیا ...

ساخت وبلاگ

سلام

امروز راجب یک داستانی باید حرف بزنیم که خودمم درگیرش بودم ، داستان سر این قضیه هست که شما با یک نفر ارتباط برقرار میکنین ، بهش علاقه مند نشین خیلی زود حداقل ازش انتظار احترام و صداقت دارین ولی یه چیزایی میبینین که ممکنه به خودتون بگید باهام روراست نیست مثلا ؛ طرف تا شما پیام یا خبری ازش نگیرین بهتون محل نزاره ، خط های تلفن در حدی داشته باشه که نیازش نیست ، مزاحم تلفنی های زیاد یا تقریبا مشکوک و ... که میدونم شماها هم داشتین!

نمیدونم این افراد چی فکر میکنن ، انتظار دارن طرف بازم به ارتباط ادامه بده و درک کنه اونا رو ؛ یکی نیست به این دوستان بگه خب با احشام هم یکم ارتباط برقرار کنی شرطی نشن حداقلش ازت دور نمیشن ، درک کردن و احترام گذاشتن باید متقابل باشه بزارین یه جور دیگه بگم باید متقابل باشه وگرنه خب طرفین معنی نداره این ارتباط مثل یه واکی تاکی میشه که وقتی اینطرف حرف زدید فقط صداتون از طرف مقابل شنیده شه!

پایه و اساس یه ارتباط صداقت ، روراستی و احترام به همه صداقت نباشه احترام نیست و روراستی نباشه هم احترام نیست و همه در کنار هم رابطه میشه و یکی نباشه رابطه به بیراهه میره ؛ در این موقع هست که طرف شما یا اون کسی که تا دیروز اهمیت نداده میشه یه دل شکسته ، یه بازنده !!! مگه داریم؟ مگه میشه؟؟

تا باهم بودین (م) نمیگفت شما هستین و یا زنده این حالا که به خودتون احترام گذاشتین و به این ارتباط یکطرفه خاتمه دادین طرف مقابل دست پیش رو گرفته ...

در نهایت ...

بیایم به هم احترام بزاریم
بیاین همدیگه رو درک کنیم
سعی کنیم به کم راضی باشیم
افتخار این نیست که به بازی بگیریم و زرنگ باشیم افتخار اینه آدم باشیم!

نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 19:50 توسط ایمان|

عشق سیاه...
ما را در سایت عشق سیاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imancls بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 4:27