عشق یه حس تازست ، یه حسی که هرکار کنی براش کمه اما خب آدم ها هم باید براش ارزش قایل شن وگرنه هر هرزه ای هم عاشقه ، عشق یه حس پاکه ، بدون دروغ بدون ریا با حیا با نجابت و حتی با لطافت ، عشق رو نمیشه تو رخت خواب حس کنی ، عشق رو موقعی که جواب تلفن نمیدی حس میکنی ، زمانی که دو روز نباشی و برات زججه بزنه حس میکنی...
عشق شاید خیلی ها فکر کنن همینه که میبوسن ، بغل میکنن و ... ولی عاشق واقعی دلش میلرزه و از لرزش جرات نزدیک شدن نداره ، حرف نمیتونه بزنه ، از بس سرخ میشه خیس عرق میشه ، آره عشق همه اینا رو داره ، خندت میگیره نه؟ چون این حس برات عجیبه ، اما اگه اینارو تجربه نکردی عاشق نبودی فقط دوستش داشتی ...
عشق جرات نمیاره ، شهامت و شجاعت میاره ، عشق آخرش تنهاییه ، آره همه اینارو حس میکنی و میبینی فردا عروسیشه ، از عشق زیاد میمیری ، از عشق زیاد خراب میشی ، مثل درختی که عاشق جیک جیک گنجشک بود و فردا صداشو نشنید ، قلبت میترکه ، قلبت تعطیل میشه و تغییر کاربری میده ، میشه غم سرا ، عزا خانه ، عشق رو بعدش تجربه نمی کنی ، این نشونه ضعف تو نبود ، این حیای پاک عشق بود که نشد ابراز کنی...
با عشق نمیشه پولدار شد ، نمیشه خونه خرید ، نمیشه زندگی رو چرخوند ، نمیشه سرکار رفت ، ماشین خرید ، خانواده رو سیر کرد ، شکم گرسنه زن و بچه با عشق سیر نمیشه ، آره خواهر و برادر من ، عشق با اومدن کاغذای با ارزش تر از خون ، رفت تو خاطره ها...........
نوشته شده در سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 1:42 توسط ایمان|
عشق سیاه...برچسب : نویسنده : imancls بازدید : 183